متن پاسخ:
در بند پاياني نامه شماره 31 نهج البلاغه امام علي(ع) خطاب به امام حسن(ع) چنين ميخوانيم :
« از مشاوره با زنان (هوسباز) بپرهيز كه نظريه آنها ناقص و تصميمشان ناپايدار است و از طريق حجاب مشاهد زنان را بپوشان! زيرا حجاب و پوشش، آنها را سالمتر و پاكتر نگاه خواهد داشت، خارج شدن و بيرون رفتن آنها بدتر ازاين نيست كه افراد غير مطمئن را در بين آنان راه دهي. اگر بتواني كه غير از تو ديگري را نشناسند اين كار رابكن».
«به زن بيش از حد خود تحميل مكن! زيرا زن ،همچون شاخه گلي است.نه قهرمان خشن، احترامش را به حدي نگهدار كه او را به فكر نيندازد كه براي ديگري شفاعت كند. بر حذر باش از اينكه در غير جايي كه بايد غيرت به خرج داد اظهار غيرت كني، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت به او باشد) زيرا اظهار بي اعتمادي و سوءظن، زنان را به ناپاكي و بيگناهان را به آلودگي سوق ميدهد».(نهج البلاغه ترجمه محمد رضا آشتياني و محمد جعفر امامي)
اينكه آن حضرت ميفرمايند: ...اياك و مشاورة النساء... كاملاً روشن و بديهي است كه مرادشان همه زنها نيست. اشتباه نويسنده مقاله «زنبور» آن است كه سخن آن حضرت را به همه زنان تعميم ميدهد، در حالي كه مقصود آن حضرت زن هاي كم خرد و تبهكار و تهي مغزي است كه دل به زخارف فريبنده دنيا بسته و چشم از حقايق برتر فروبستهاند.
ممكن است اين سؤال پديد آيد كه اين قيد از كجا آمده، در حالي كه ظاهر سخن آن حضرت مطلق است و در آن قيد و شرطي ديده نميشود؟
پاسخ: حل مشكل در يك مسأله «روش شناختي و متدلوژيك (Methodologic) نهفته است كه عالمان ديني از ديرباز به توضيح آن پرداختهاند. بررسي جامع اين مسأله در علم «اصول الفقه» به عمل آمده و تبيين آن از حوصله اين نوشتار خارج است. ليكن به طور مختصر ميتوان گفت كه قيود در نصوص ديني اقسام مختلفي دارد: 1
- قيود عقلي و لبي 2- قيود لفظي
قيود لفظي نيز به دو دسته تقسيم ميشوند: 1- قيد متصل 2- قيد منفصل. بنابراين اگر قيد لفظي متصلي در اين كلام ديده نميشود، از نظر لبي مقيد است. از اين رو شامل زن هاي ضميرآگاه، رازدار و شايسته نميشود. افزون بر آن ادله لفظي منفصلي نيز در تقييد اين سخن وجود دارد، چنانكه پيامبر(ص) فرمودند: «پيرامون دخترانتان با زنها مشورت كنيد». از محتواي اين سخن به دست ميآيد كه در هر مورد زنان از آگاهي، بينش يا تخصص بهرهمند باشند ميتوان با آنان رايزني كرد و از نظراتشان بهرهمند شد.
در رابطه با اين فراز كه «اگر بتواني كاري كني كه جز تو را نشناسند، چنين كن» بايد گفت: يكي از اصول مسلم اسلام حاكميت عفاف و تقوي در جامعه اسلامي است. يكي از بهترين و سالم ترين راهها براي پاسداشت عفت و سلامت معنوي جامعه، خودداري از آميزش و اختلاط لجام گسيخته و بدون كنترل زن و مرد است، زيرا فقدان نظم و قانونمندي در اين رابطه موجب گسترش عوامل تحريك كننده و انگيزاننده به سوي شهوات و تمنيات نفساني است. ازاينرو اهتمام بليغ در نظام بخشيدن و سامانمند ساختن روابط زن و مرد و برقراري نوعي «پرهيز كن!» درحد معقول و منطقي، ريشه بسياري از ناهنجاريها و مفاسد را ميخشكاند. به عبارت ديگر اين سخن حضرت علي(ع) تكيه بر اصل تقدم پيشگيري بر درمان است. از طرف ديگر ايشان قرائن كلامي مطلب فوق، نشانگر آن است كه مقصود از اين سخن عدم ارتباط زن با افراد نامطمئن است كه چه بسا خيالات نادرستي در برخورد با زنان در سر مي پرورانند. به عبارت ديگر سفارش حضرت آن است كه اين گوهر گرانبها را در صدف بپوشان و ازآسيبرساني مردان هوسباز و كامجو مصون بدار.
براي آگاهي بيشتر ر. ك: به سوي مدينه فاضله، آيتاللّه كريمي جهرمي.
شايان ذكر است كه اين توصيه برخلاف پندار عوامانه مانع حضور فعال و نقش اجتماعي زن نيست، بلكه بر عكس مستلزم فعاليتهاي علمي و عملي بسيار وسيع و گسترده زنان در همه امور است به عبارت ديگر اين سخن متضمن ايجاد بستر سالم و مناسبي براي ايفاي رسالت اجتماعي زنان است. زيرا لازمه اينكه زن مسلمان نخواهد در معرض رويارويي با نامحرمان قرار گيرد اين است كه در اكثر نيازهاي اجتماعي به خودكفايي برسد. براي مثال:براي تأمين نيازهاي پزشكي بايد به قدر كافي پزشك متخصص زن تربيت كرد و براي تربيت آنان بايد دانشگاه مخصوص و استاد زن داشت.اين مسأله موجب ميشود زنان در اكثر امور پا به پاي مردها رشد وبالندگي يابند و سيماي زن عفيف، دانشمند، فعال و پوياي مسلمان را در عرصههاي مختلف به نمايش گذارند، وبه جهانيان بفهمانند كه دين و دينداري مانع رشد و موجب خانهنشيني نيست؛ بلكه حضور زن در جامعه را شكل و محتوايي سالم ميبخشد؛ نه مانند جامعه غربي كه دستاويزي براي كامجويي مردهاي شهوتپرست و ابزاري براي تجارت سوداگران و تبليغ كالاهاي سرمايهداران ميشود.
در حكمت 58 نهج البلاغه آمده است: المرأة عقرب حلوةُ اللَسعة ؛ زن عقربي شيرين نيش است. شبيه اينگونه تعابير در نصوص ديني نسبت به امور ديگر مانند «دنيا» نيز وجود دارد. اينگونه بيان نوعي صنعت ادبي به نام «مجاز در اسناد» است، يعني حكم چيزي را به چيز ديگر اسناد دادن. مثلاً :در علائم راهنمايي و رانندگي گاه به علامت «پيچ خطرناك» برخورد ميكنيم، در حالي كه پيچ به خودي خود هيچگونه خطري ندارد؛ آنچه خطرناك است عبور از آن با سرعت غير مجاز است.
روايات فوق نيز در واقع هشدار به مردها نسبت به خطر زن بارگي ودنياپرستي است. يعني زن بارگي، دنيا پرستي و فرو غلطيدن در گرداب شهوت، ظاهري نوشين و باطني نيشآلود دارد. پس خطر اصلي از كف نهادن كنترل نفس در رويارويي با زنان و مطامع دنياوي است.
درباره حكمت 230 نهج البلاغه؛ ديدگاه ما اين است كه اين روايت جعلي و فاقد اعتبار است، زيرا مفاد ظاهري آن با اصول اسلامي و چشم انداز قرآن نسبت به زن منافات داشته و با آموزههاي مسيحي سازگار است. بنابراين ميتوان گفت كه اين روايت از جمله اسرائيليات است و اگر از نظر سند هم مخدوش نباشد، از نظر متني و محتوايي ناموثق و ازاموري است كه بر اساس روايت امام صادق(ع) بايد به ديوار زده شود.
خطبه 152 نيز مانند خطبه 79 كليت ندارد و اختصاص به زنهايي دارد كه داراي ويژگيهاي نامطلوب هستند و از غيرآنان انصراف دارد.
در انتهاي بررسي سخنان نهج البلاغه توجه به چند نكته ضروري است:
1- چنانكه در قسمت دوم بيان شد، برخي از توصيفات موجود در كلام اميرالمؤمنان(ع) مقيد و مربوط به گروه خاصي است و كليت ندارد؛و نسبت به زمان خود اميرمؤمنان(ع) و چه نسبت به ديگر زمانها. عدم شمول و كليت آن به معناي اين نيست كه حضرت از دست يك زن عصباني بوده و همه زنان را تحقير نمودهاند. بلكه اساسا نوعي تيپشناسي (Typology) در بين جامعه زنان است كه مشابه آن در مردها نيز وجود دارد، يعني در هر زمان و هر جامعهاي ممكن است چنان زناني وجود داشته باشند، ازاينرو سخن آن حضرت مربوط به زماني معين نيست، بلكه مربوط به همه زمانها است ولي در هر زمان گروه خاصي از زنها را شامل و از ديگر زن ها منصرف است.
براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر.ك:اسلام و مقتضيات زمان، شهيد مطهري
نظرات شما عزیزان:
[ شنبه 2 آذر 1392برچسب:امام علی ع , مقالات مذهبی,شبهات , پاسخ به شبهات , زنان , دختران , مشورت با زنان , سخنان امام علی در مورد زنان , سخنان امام علی در مورد مشورت ,بسیج مرودشت,
] [ 22:10 ] [ رضا مردانه ( عمار رهبری) ][